از آنجا که بالاخره کار میان احمدی نژاد و بزرگ رباخواران مملکت به داوری فقهای شورای نگهبان کشید و فیالجمله نتیجه تقریبا روشن است ذکر نکاتی چند در باب جمعبندی از دو سال مبارزه با ربا یا بهتر بگوییم 6 سال، خالی از لطف نخواهد بود.
اگر شماها بانکدارهای بزرگ طرفدار دمکراسی بودید باز جای شکرش باقی بود. کافی بود بشما بگوییم که هنوز آنقدر از سوم تیر نگذشته که در آن مردم رایی قاطع به یک آدم یلا قبایی دادند که مهمترین شعار اقتصادیاش حذف ربا بود. احمدینژاد قدم اول را لرزان برداشت و بجای کاهش یکباره بهره بانکی به کاهش پلکانی سالی دو درصد رضایت داد. حضرات شما هم یک سالی تحملش کردید تا آبها از آسیاب بیفتد. حالا که همه یادشون رفته که جریان سوم تیر چی بود دیگه کسی از شماها برای ایشان تره هم خورد نمیفرمایید.
اگر شماها مثل پدران معنویتان در عصر روشنگری معتقد به تجربه بودید و هیچ چیزی را تا خودتان آزمایش نمیکردید نمیپذیرفتید باز خوب بود. بشما نشان میدادیم که چگونه کاهش اندکی در نرخ بهره بانکی در یکی دو سال گذشته باعث کاهش متناسب در نرخ تورم شده است. ممکن بود حتی چشمانتان را آنقدر باز کنید که عملکرد اسلامگرایان ترکیه در کاهش شدید نرخ بهره و کنترل تورم را هم بتوانید ببینید.
اگر شماها اهل اسلام و مسلمانی بودید که نیستید مثل داستان شازده کوچولو میپرسیدیم لطفا یک رباخوار بمن نشان بده! اگر نظام بانکداری که شما ارائه دادهاید ربا نیست پس ربا اصلا وجود خارجی ندارد. آیا عملکرد شما تفاوتی با عملکرد بانک جهانی یا بانکهای خارجی دارد؟ اگر ندارد پس یا هر دو رباخوار هستید یا هیچ کدام. و از آنجاکه دلیلی در دست نداریم که فکر کنیم بانکهای ضددین در غرب به حکم ربا توجهی دارند پس تکلیف شما هم روشن است. اگر تئوریسین شما «موسی غنینژاد» مدعی است ربای تولیدی حلال است در جواب میگوییم که نگاه اسلام در تولید مسئولیتپذیری سرمایهگذار و مجری است نه این که سرمایهگذار بدون توجه به سود و زیان کسب سود خود را ببرد. و این بسادگی از روز اول اسمش مضاربه بوده است و کاملا مترقیتر از کاپیتالیسم و سوسیالیسم شماست. اگر هم عقبه فکری شما بگویند بدلیل وجود تورم ربا باید باشد از آنها میپرسیم مگر در زمان ائمه تورم نبود؟ هزاران حدیث وجود دارد که دلالت ضمنی بر تورم شدید و گاه حتی نوسانی در زمان ائمه دارند. در زمان عثمان قیمت اسب به حد هموزنش طلا هم رسید!
شما مردم را ساده فرض کردهاید؟ طوری حرف میزنید انگار با سفر کریستف کلمب به قاره آمریکا ناگهان تمام مناسبات تاریخی عوض شد و تاریخ جدیدی آغاز شده. میگویید طلا که سکه رایج آن زمان بوده ارزش ماهوی داشته در حالی که اسکناس صرفا نمایانگر قدرت خرید است. اولا بگویید ارزش ماهوی طلا در چیست؟ آیا کاربرد صنعتی داشته؟ اگر نداشته آیا منطقیتر نیست بگوییم طلا بدلیل کمیابیاش ارزشمند بوده است؟ یعنی در واقع قیمت طلا در قیاس با دیگر کالاها بستگی به حجم طلای موجود در جامعه است دقیقا مشابه اسکناس. در گذشته و در ابتدای روی کار آمدن احمدینژاد در مورد ربا بحثهای زیادی داشتهام اینجا درصدد تکرار آنها نیستم. اما بدانند امروز یک کلمه که از دهانشان در دفاع از ربا بیرون بیاید مسئولیتش تاریخی است. چرا که کمتر زمانی چنین فرصتی برای حذف ربا بوجود آمده است و اگر این فرصت هم از دست برود معلوم نیست دوباره بدست آید. بنابراین خودتان را برای آتش عذاب الهی آماده کنید.
|
سیاست داخلی |